روسری فاطمه را
به آرامی کنار زد محمد.
علی می بیند
برای اولین بار فاطمه را...
پی نوشت:
اجازه نمی دهند جلوتر بروم...
قلمم را که می سوزانند هیچ
خودم را هم...
اگر پیامبر نبود
زمین و آسمان ظرفیت درک این صحنه را نداشت و
بهم می ریخت همه چیر...
می دانم فقط
زیباترین تابلویی ست که به دست خدا کشیده شده است.
9 سال چشم انتظاری اش به پایان می رسد
با این خواسته ات
"غسل از زیر پیراهن"
تا وصیت هایش را به توگفت.
خجالت می کشید نکند چیزی بخواهد
برایت شدنی نباشد علی جان.
خانۀ زهرا را خراب می کنند.
نماز بر فاطمه،
توطئه شومی بود
برای تخریب قبر زهرا...
این دسیسه را هم علی خنثی کرد.
جزو انجمن مخفی یهودیان مدینه بوده اند...
اگر حمایت یهودیان نبود کودتای سقیفه شکست خورده بود....
از عوامل موفقیت محمد ، ثروت خدیجه بوده است
گفتند ثروت فاطمه را مصادره کنید برای ناکامی علی.
از مدینه با پای پیاده
راهی یادمان شهدای احد می شود
زنده کردن یاد شهیدان را
دوای درد جامعه ای می داند
که سنگر ولایت خالی کرده اند.
برای این است که اولین کاروان را تشکیل می دهد
با حسن وحسینش
موسس راهیان نور
فاطمه ی زهراست
والسلام.
می فرمود آرامتر
مادرش فاطمه نشنود...
آری حقیقت دارد داستان ذبحش...
رعایت حال دخترش را می کرد محمد.
