کربلایی

کربلا به رفتن نیست،

به شدن است!

که اگر به رفتن باشد!

شمر هم "کربلایی" است!

علم جرم است!

ای علمدار کربلا
به شهرما نیا
چرا که اینجا
علم به دست بودن جرم است!
اما هفت قلم آرایش آزاد!
چرایش را از نیروی انتظامی بپرسید!!
پی نوشت:
هشدار نیروی انتظامی به بیرون آوردن علم در شهرستان شوشتر!!

توفیق

هم انان که نامه ها نوشتند
اما کربلا آفتابی نشدند!
بعدها در مسجد کوفه
تسبیح به دست
روی سجاده میگفتند:
"توفبق نداشتیم!"
به همین راحتی...!

اسکار

کوفیان ، کربلا بود که پس از سالها

اسکار منفی ترین فیلم عالم را

از شیطان ربودند و نصیب خود کردند!!

مکث!

خدا سوا کرد کربلا

از هر کس چیزی را

از عباس اول دستانش را

بعد  چشمانش را

مکثی کرد!

دلش نیامد

سرش را هم نَبَرَد...!

تماشاچی

سی هزار تماشاچی

آمده بود میدان کربلا...

تا  از دست ندهند

مسابقه ی حسین کشی را...

قیامت

از قیامت پرسید

گفتم

تمام شد و رفت

خدا خیرت بدهد

ما مردمان پس از قیامتیم!!!

براستی مگر قیامت جز

کربلا بود!!

جنگ چادر

جنگ بر روی چادر

آغازش کربلا بود

دشمن می خواهد

چادر  از  سر

زنان حسینی بردارد...

اولین هسته مقاومت تشکیل می شود

به فرماندهی

زینب.

زیرآفتاب

من عشق را زیر آفتاب سوزان کربلا یافتم نه زیر باران!!

پی نوشت:

قابل توجه او که گفت

عشق را زیر باران باید جست!

گناهکار

نگو

سی هزار کوفی

کربلا امدن

حسین را بکشند!!

کوفی که گفتی

دور خودم و خودت را

خط قرمزی می کشی!!

بگو سی هزار گنه کار!!

ان وقت ما هم

تا ترک گناه

نکرده باشیم

در این دایره هستیم!